مامان بزرگ : الان شوهرت میاد من : شوهرِ کی ؟ مامان بزرگ : شوهر تو من : پ من کی شوهر کردم ؟ اگه آدم خوبی سراغ داشتی بهم معرفی کن مامان بزرگ : میخنده. ~~~~~~ دیگه متوجه نمیشم زمان چجوری میگذره از وقتی بیدار میشم مشغولم و اگه جایی چشمم خورد به ساعت تازه میفهمم که چقدره سر پام و دارم کار میکنم بعد از دیشب که خواب نداشتیم ، امروز از صب که بابابزرگ و حسین رفتن تاالان با مامان بزرگ تنهام نمیدونم دقیقا دیگه کی بابابزرگُ میتونم ببینم ناراحتم ولی بجز صبر و دعا کاریمامان ,مامان بزرگ منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

قلب شکسته تصاویر جالب داماک فارسی فدک بوک دنیای وب انفورماتیک پزشکی آپشن خودرو | دنیای آپشن نینجااندروید یک دانلود بزرگترین سایت دانلود انیمیشن قدیمی و جدید رزرو هتل داخلی ارزان